سلام

(:به وبلاگ من خوش اومدی:)

این وبلاگ فقط برای سرگرمیهــ

کپی آزااااااد

لینک هم میکنم

فقط نظر فراموش نشه:->

اگر مشکلی تو وب دیدین

یا

انتقادی دارین

بهمــــــــــ بگـــین

امیدوارمـ دوستایـ خوبیـ برا همـ باشیمــ

I LOVE YOU MY FRIENDS

سعـــــی کنید تو زنـــــدگیـ جایـ کسی رو نگیرید

و

برای خودتــــــــــــون تو قـــلــــــــب دیگران جا درست کنید

سلام .: اسمم : رمضان. عمرم : چهارهفته. قلبم: يكي ازبناهاي بهترين دين روي زمين. موجودم : ثواب. وجودم: بركت. ميخوام بگم مرابه دوستيت قبول داري؟ اگرداري پس مرابه بهترين دوستهايت به عنوان هديه ارسال كن .. آمدن ماه مغفرت برشمااااااا پيشاپیش مبارک باد

خداوند ازعزرائیل پرسید: تابحال گریه کرده ای زمانی که جان بنی آدم را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد:یک بار خندیدم، یک بارگریه کردم ویک بار ترسیدم خنده ام زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی رابگیرم، اورادرکنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت: کفشم راطوری بدوز که یک سال دوام بیاورد.. به حالش خندیدم وجانش راگرفتم گریه ام زمانی بودی که به من دستوردادی جان زنی رابگیرم که باردار بود ومن او را دربیابان بی آب وغذا یافتم سپس منتظر ماندم تا نوزادش رابه دنیا آورد وجانش راگرفتم دلم به حال آن نوزاده بی سرپناه در آن بیابان گرم سوخت و گریه کردم ترسم زمانی بودکه امرکردی جان فقیهی رابگیرم که نوری از اتاقش می آمد هرچه نزدیک شدم نوربیشترشد وزمانی که جانش راگرفتم ازدرخشش چهره اش ترسیدم و وحشت کردم.... دراین هنگام خداوند به عزرائیل گفت :میدانی آن عالمه نورانی که بود...؟ اوهمان نوزادی بودکه جان مادرش راگرفتی من مسئولیت حمایتش را عهده‌دار بودم.... هرگزگمان مکن که با وجود من موجودی دراین جهان بی سرپناه و تنها خواهد بود

✘☜هــــــــــــــــــــیسْ☞

✘ ⊂↞دیـــــــــــگِه حِِســِّــِــــت↠⊃

✘ ☜نیـــــــــــــــــــــسْ☞✘

سکوت پشت گوشی تلفن سنگین ترین سکوتهاست
نه از دست ها کاری ساخته است
نه از چشم ها... -_-

اینو عشقه3>

خونسرد به اینا میگناO__o